در منی و این همه ز من جدا با منی ور دیده ات بسوی غیر بهر من نمانده راه گفتگو تو نشسته گرم گفتگوی غیر غرق غم دلم به سینه می تپد با تو بی قرار و بی تو بی قرار وای از آن دمی که بی خبر زمن بر کشی تو رخت خویش از این دیار سایه تو ام بهر کجا روی سر نهاده ام به زیر پای تو چون تو در جهان نجسته ام هنوز تا که برگزینمش به جای تو شادی و غم منی به حیرتم خواهم از تو ، در تو آورم پناه موج وحشیم که بی خبر ز خویش گشته ام اسیر جذبه های ماه گفتی از تو بگسلم ، دریغ و درد رشته وفا مگر گسستنی است ؟ بگسلم ز خویش و از تو نگسلم عهد عاشقان مگر شکستنی است ؟ دیدمت شبی بخواب و سرخوشم وه ، مگر به خوابها ببینمت غنچه نیستی که مست اشتیاق خیزم و ز شاخه ها بچینمت شعله میکشد به ظلمت شبم آتش کبود دیدگان تو ره مبند، بلکه ره برم شوق در سراچه غم نهان تو
فروغ فرخزاد
میریام
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 ساعت 04:48 ب.ظ
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا
دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد
سلام خانوم معلم خوبی؟ اومدم عید رو بهت تبریک بگم امیدوارم سال خوبی داشته باشی در ضمن امیدوارم سال جدید شاگردتو فراموش نکنی موفق باشی مواظب خودت باش بابای...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام خوبی؟ خسته نباشی
آپت زیبا بود
به شاگرد تنبلتم یه سری بزن
موفق باشی
فعلا بای
سلام به دوستان عزیز
ما برای اولین بار بعد از چند قرن آپــــــــــــــــــــــــیدیم
پیشاپیش از نظرات پر مهرتان تشکر می کنیم
نغمه درد
در منی و این همه ز من جدا
با منی ور دیده ات بسوی غیر
بهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
غرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بی قرار و بی تو بی قرار
وای از آن دمی که بی خبر زمن
بر کشی تو رخت خویش از این دیار
سایه تو ام بهر کجا روی
سر نهاده ام به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که برگزینمش به جای تو
شادی و غم منی به حیرتم
خواهم از تو ، در تو آورم پناه
موج وحشیم که بی خبر ز خویش
گشته ام اسیر جذبه های ماه
گفتی از تو بگسلم ، دریغ و درد
رشته وفا مگر گسستنی است ؟
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر شکستنی است ؟
دیدمت شبی بخواب و سرخوشم
وه ، مگر به خوابها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و ز شاخه ها بچینمت
شعله میکشد به ظلمت شبم
آتش کبود دیدگان تو
ره مبند، بلکه ره برم شوق
در سراچه غم نهان تو
فروغ فرخزاد
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور
در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور
یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور
مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید
روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا
روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر
ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا
دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار
گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد
ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود
من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد
...
خیلی قشنگ نوشتی.
سلام آبجی جونی خوبی؟
چه خبرا خوش می گذره؟ وبت شاهکاره دست داداشو از پشت بستیا
مواظب خودت باش عزیز دل داداش
به امید دیدار
سلام
کیه که داره میره ؟؟؟؟؟؟
فقط به من بگو تا کت بسته تحویلش بدم ...
سلام خانوم معلم
خوبی؟
اومدم عید رو بهت تبریک بگم
امیدوارم سال خوبی داشته باشی
در ضمن امیدوارم سال جدید شاگردتو فراموش نکنی
موفق باشی
مواظب خودت باش
بابای...