ای خدا...

  

  

ای خدا غصه نخور از تو فراری نشدم

بعد از آن حادثه در کفر تو جاری نشدم

با وجودی که به حکم تو دلم زخمی شد

 شاکی از آن که مرا دوست نداری نشدم

ابر را چوب همین سادگیش ویران کرد

من که ویران‌تر از این ابر بهاری نشدم

ای خداغصه نخور باز همین می‌مانم

من زمین خورده این ضربه کاری نشدم

آن چه می خواست مرا از تو جدا گرداند

هر چه کردی تو به من از تو فراری نشدم 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شاگرد تنبل یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ق.ظ http://bo3e.blogsky.com/

سلام . خوبی؟
دیگه به شتگرد تنبلت سر نمیزنی
آپت قشنگ بود

ای خدا غصه نخور

مواظب خودت باش
بای

رضا سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ق.ظ http://kame-akhar.blogsky.com

غصه نخور!فقط همین!

محمود سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://bidagh.blogsky.com

مشخصه اهل شعر و ادبی.به کلبه ی منم سر بزنی خوشحال می شم

آرام چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://adasak.persianblog.ir

باریک الله عجب شعر شجاعانه و پر قدرتی. خیلی جالب بود. حال کردم.

خواهش می کنم عزیزم قابل نداشت.

حنیف سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ب.ظ http://www.lordhanif17.blogfa.com

سلام؟؟؟؟
مطالب جالبی داری خیلی خوب بود.
به کلبه منم سر بزن خوشحال میشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد